هــِـــــــــی فُلانی . . .

تمام نوشته هایم را به تاریخ امروز مُهر نکنید ، لطفا !

هــِـــــــــی فُلانی . . .

تمام نوشته هایم را به تاریخ امروز مُهر نکنید ، لطفا !

من هنوز خواب میبینم ،ک این خودش غنیمته ، برای دیگرون یه خواب ، برای من یه حقیقته

دیشب بعد از والیبال که باختیم کتاب را باز کردم که یکی از امتحان های امروزم رو بخونم ولی دریغ از یه خط ، تا ساعت 3 چشم به تو دوختم و گریه کردم تا خوابم برد و در خوابم امدی بعد از یک ماه و صبح فقط لمس دستهایت تو خاطرم مونده بود .


+گوشیم با بطری اب خیس شده ، شارژ نمیشه ، الانم خاموش شد . ای خدااا