هــِـــــــــی فُلانی . . .

تمام نوشته هایم را به تاریخ امروز مُهر نکنید ، لطفا !

هــِـــــــــی فُلانی . . .

تمام نوشته هایم را به تاریخ امروز مُهر نکنید ، لطفا !

از دلم پاک نمیشوی چرا ؟

این دفعه  18 ام است که شماره ات را پاک میکنم ، اولین بار که میخواستم حذفش کنم دست و دلم لرزید و یک ساعت بی وقفه گریه کردم ، همان اسم طولانی که توی ان رستوران نوشته بودی مانده بود ، و من قدرت نداشتم خاطره هایت را پاک کنم ، ان شکلهای دوست داشتنی و ان پسوند های خنده دار را ، اما بعد از ان دلم طاقت نیاورد و دوباره سیوش کردم ، هی پاک کردم ، هی نوشتم ، اما امروز صبح دیگر نتوانستم ببینم چگونه هر یک 30 دقیقه یکبار با او حرف میزنی ، تویی که برای من وقت نداشتی ، تویی که از صبح تا شب کار میکردی ، تویی که توی شرکت دست به گوشی نمیزدی ، نتوانستم ببینم و فقط گریه کردم و بعد دوباره پاک کردم . . .